swap

ff

بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1.گرایش به سرزنش خود دارد یا خود را برای اتفاق های بد مسئول می داند. *
2.قادر است از استعدادها، توانایی ها و انرژی خود به نحوی مؤثر و سازنده استفاده کند. *
3.از دیگران استفاده می کند؛ همیشه به خود اولویت می دهد؛ کمترین سرمایه گذاری را در امور اخلاقی دارد. *
4.به نحو اغراق آمیزی احساس می کند مهم است. *
5.گرايش دارد به‌لحاظ احساسی مزاحم ديگران شود؛ گرايش دارد نياز ديگران به خودمختاري، حريم خصوصي، و … را ناديده‌بگيرد. *
6.از افکار وسواسی تکرار شونده ای که آن ها را بی معنا و مزاحم می یابد، آزار می بیند. *
7.به نظر می رسد در خصوص هویت نژادی یا قومی اش دچار تعارض است (مثلاً، میراث فرهنگی خود را بی ارزش می شمارد و رد می کند، یا بیش از حد به آن ارزش می نهد و تمام فکر و ذکرش مشغول آن است). *
8.گرایش دارد با دیگران وارد جنگ قدرت شود. *
9.گرایش دارد تصور كند ديگران به او حسادت مي‌كنند. *
10.وجود شخص مهمی با توانایی ویژه و تقریباً جادویی را احساس می کند که می تواند عمیق ترین افکار و احساسات اش را بفهمد (مثلاً، تصور می کند این درک متقابل به حدی کامل است که هر کوشش متعارف برای برقراری ارتباط بی مورد است). *
11.گرایش دارد به سرعت یا به شدت دلبسته شود و احساسات و انتظارات و … نامتناسب با سابقه یا زمینۀ رابطه در او شکل بگیرند. *
12.هیجان ها گرایش دارند تشدید یابند، از کنترل خارج شوند، و به اضطراب، اندوه، غضب، سرخوشی مفرط و… بیانجامند. *
13.گرایش دارد مشکلات روانی یا پزشکی خود را بهانه ای کند برای اجتناب از مدرسه، کار، یا مسئولیت (هشیار یا ناهشیار). *
14.گرایش دارد دیگران را برای شکست ها یا کوتاهی های خود مقصر شمارد؛ گرایش به این باور دارد که عوامل بیرونی مسبب مشکلاتش هستند. *
15.تصور پایداری از خود ندارد (مثلاً نگرش ها، ارزش ها، اهداف و احساسات اش نسبت به خود ناپایدار است). *
16.گرایش به عصبانیت و یا خصومت دارد (هشیار یا ناهشیار). *
17.گرایش دارد چاپلوس یا مطیع باشد (مثلاً به امید جلب حمایت یا تأیید، به چیزها یا کارهایی که راضی نیست تن می دهد). *
18.وقتي به‌لحاظ رمانتيك يا جنسي مجذوب كسي مي‌شود كه او هم متقابلاً مجذوب اوست، گرایش دارد علاقه‌اش را از دست بدهد. *
19.از مبارزه جویی لذت می برد؛ از تکمیل کردن کارها لذت می برد. *
20.گرایش به فریبکاری دارد؛ گرایش دارد دروغ بگوید یا گمراه کند. *
21.گرایش به خصومت نسبت به افراد جنس مخالف دارد؛ هشیار یا ناهشیار (مثلاً انتقاد یا رقابت جویی می کند…). *
22.گرایش دارد در پاسخ به استرس یا تعارض به عوارض بدنی دچار شود (مثل سردرد، پشت درد، دردهای شکمی، تنگی نفس و …). *
23.گرایش دارد درگیر روابط عاشقانه یا جنسیِ «سه نفره» شود (مثلاً بیشتر مجذوب کسانی می شود که هم اکنون با دیگری رابطه دارند، یا کسی دیگر خواستار آن هاست، و …). *
24.گرایش به غیرقابل اطمینان‌بودن و مسئولیت ناپذیر بودن دارد (مثلاً در انجام وظایف کاري کوتاهی می کند يا به تعهدات مالي پایبند نیست). *
25.در اذعان به خشم یا ابراز آن مشکل دارد. *
26.گرایش دارد درگیر روابطی شود که در آن مورد سوءاستفادۀ احساسی یا جسمانی قرار می‌گیرد. *
27.دچار حملات وحشتزدگی می شود که از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد، و با واکنش های فیزیولوژیک شدید همراه است (مثل تپش قلب، تنگی نفس، احساس خفگی، تهوع، سرگیجه و …). *
28.گرایش به اشتغال خاطر همراه با نگرانی دربارۀ کثیفی، پاکیزگی، آلودگی، و … دارد (مثل نوشیدن از لیوان دیگری، استفاده از دستشویی های عمومی و …). *
29.درک رفتار دیگران برای اش دشوار است؛ اغلب دچار سوءتفاهم و سوءتعبیر می شود، یا از اعمال و واکنش های دیگران سردرگم می شود. *
30.گرایش به احساس بی حالی، خستگی، یا کمبود انرژی دارد. *
31.گرایش دارد نسبت به حقوق، اموال و امنیت دیگران بی اعتنا و بی فکر باشد. *
32.قادر به حفظ رابطة عشقي هدف دار همراه با صميميت و علاقة اصيل است. *
33.به نظر می رسد در خصوص دست یابی به موفقیت ها یا اهداف اش دچار بازداری است؛ اهداف یا دست آوردهای اش پایین تر از استعداد اوست. *
34.گرایش دارد به لحاظ جنسی بیش از حد اغواگر یا تحریک‌کننده باشد، هشيار يا ناهشيار، مثلاً عشوه‌گریِ بیش از حد، دلمشغولي به تصرّف جنسي، گرايش به «گول زدن ديگران». *
35.گرایش دارد مضطرب باشد. *
36.گرایش به احساس درماندگی و ناتوانی دارد، یا احساس می کند تحت سلطۀ نیروهایی ست که از کنترل اش خارج اند. *
37.در تعلق به جماعتی بزرگ‌تر و مشارکت در آن معنا می یابد (مثل، سازمان‌ها، عبادتگاه‌ها، محله ها، و…). *
38.گرایش دارد در حضور دیگران احساس کند خود واقعی اش نیست؛ گرایش دارد احساس کند ریاکار یا متظاهر است. *
39.به‌نظر می‌رسد از آزارگری يا پرخاشگری نسبت به دیگران احساس لذت یا رضایت می کند (هشیار یا ناهشیار). *
40.گرایش به درگیر شدن در اعمال غیرقانونی یا بزهکارانه دارد. *
41.به نظر می رسد از توصیف افراد مهم، به نحوی که بتوان بر پایۀ آن به تصوری مناسب از آن ها رسید، ناتوان است؛ توصیف او از دیگران سیاه و سفید، و فاقد غنا و تنوع است. *
42.گرایش به احساس حسادت دارد. *
43.گرایش به قدرت، یا نفوذ بر ديگران دارد (سودبخش یا مخرب). *
44.تحت استرس ممکن است ادراک او از واقعیت به شدت آسیب ببیند (مثلاً، هذیانی شود). *
45.گرایش دارد افراد خاصی را به نحوی غیرواقعی آرمانی سازد؛ آن ها را، به رغم نقایص و ضعف های معمول انسانی، «سراپا خوب» ببیند. *
46.گرایش به تلقین پذیری دارد، یا به آسانی تحت تأثیر قرار می گیرد. *
47.مطمئن نیست که دگرجنس گرا، همجنس گرا، یا دوجنس گرا است. *
48.تلاش می کند مرکز توجه دیگران باشد. *
49.دربارة هوش، استعداد، زيبايي، قدرت، موفقيت نامحدود و … خیالبافی می کند. *
50.گرایش دارد احساس کند زندگی بی معناست. *
51.گرایش دارد در دیگران نسبت به خود ایجاد علاقه کند. *
52.همدلی کمی دارد؛ به نظر می رسد در فهم یا پاسخ دهی به نیازها و احساسات دیگران ناتوان است، مگر آن که با نیازها و احساسات اش همانند باشند. *
53.به نظر می رسد با دیگران عمدتاً مانند مخاطب و شاهد اهمیت، ذکاوت، زیبایی، و … خود رفتار می کند. *
54.گرایش دارد احساس کند بی کفایت، حقیر، یا شکست خورده است. *
55.قادر است در هدایت، راهنمایی، یا پرورش دیگران معنا و رضایتی بیابد. *
56.به نظر می رسد لذت، رضایت، یا خشنودی اش از فعالیت های زندگی، اندک یا در حد هیچ است. *
57.گرایش به احساس گناه دارد. *
58.علاقه اش به روابط جنسی با كسي ديگر، اندک یا در حد هیچ است. *
59.با دیگران همدلی می کند؛ نسبت به نیازها و احساسات دیگران حساس و پاسخگوست. *
60.گرایش دارد در موقعیت های اجتماعی خجالتی و تودار باشد. *
61.گرایش به تحقير خصوصياتي دارد كه به طور مرسوم با جنسيت خود همراه است و درحالي‌كه به خصوصیاتي که به طور مرسوم مربوط به جنس مخالف است گرايش دارد (مثل زنی که عطوفت و حساسيت عاطفي را خوار می‌شمارد و پيشرفت و استقلال را ارزش مي‌نهد). *
62.گرایش دارد نسبت به تغذیه، رژیم غذایی یا خوردن اشتغال خاطر داشته باشد. *
63.در صورت لزوم، می تواند به نحوی مؤثر و مناسب قاطعیت به خرج دهد. *
64.خلق گرایش به نوسان میان دوره های چندهفته ای یا چندماهۀ هیجان زدگی و افسردگی دارد (در حد مفرط، بر اختلال خلقی دوقطبی دلالت دارد). *
65.به دنبال تسلط بر افراد مهم از طریق خشونت یا تهدید است (مثلاً، همشیرها، دوست پسر، دوست دختر، والدین). *
66.به نحوی افراطی خود را وقف مدرسه، کار، یا پیشرفت می کند، تا حدی که به اوقات فراغت و روابط اش آسیب می رساند. *
67.گرایش به خساست و امساک دارد (در مورد پول، ایده ها، هیجانات، و…). *
68.شوخ طبعی را درک می کند و به آن پاسخ می دهد. *
69.دور انداختن اشیاء، حتی اگر کهنه و بی ارزش هم شده باشند، برای اش دشوار است؛ گرایش به انباشتن، گردآوری، یا چسبیدن به چیزها دارد). *
70.پُرخوری های کنترل ناپذیری دارد که با «پاکسازی» پس از آن همراه است (مثلاً، خود را به استفراغ وامی دارد، به مصرف مفرط مواد ملَیّن رو می کند، روزه می گیرد، و…)؛ به دوره های بولیمیا دچار است. *
71.گرایش دارد به دنبال شور و هیجان، تازگی، ماجراجویی، و … باشد. *
72.ادراکات اش به نظر سطحی، کلی، و مبهم اند؛ تمرکز بر جزئیات معین برای اش دشوار است. *
73.گرایش به «فاجعه سازی» دارد؛ گرایش دارد مشکلات را مصیبت بار، حل ناشدنی، و… ببیند. *
74.هیجانات اش را به نحوی اغراق آمیز و نمایشی بروز می دهد. *
75.گرایش به طرز فکری عینی دارد و تعابیرش تحت اللفظی ست؛ توانایی محدودی در فهم استعاره، تمثیل، یا ظرافت های زبانی دارد. *
76.کاری می کند تا احساساتی را که در حال تجربۀ آن است در دیگران نیز برانگیزد (مثلاً، هنگام عصبانیت به نحوی رفتار می کند تا عصبانیت دیگران را برانگیزد؛ یا هنگام نگرانی به گونه ای رفتار می کند تا در دیگران نگرانی ایجاد کند). *
77.گرایش دارد بیش از حد وابسته و محتاج به دیگران باشد؛ نیازمند قوت قلب یا تأیید بسیار است. *
78.گرایش دارد پرخاشگری اش را به شیوه های انفعالی و غیرمستقیم بروز دهد (مثلاً، مرتکب اشتباه می شود، پشت گوش می اندازد، فراموش می کند، ترش رویی می کند، و …). *
79.گرایش دارد برخی را «سراپا بد» ببیند، و توانایی درک هرنوع ویژگی مطلوب که آن شخص ممکن است داشته باشد را از دست بدهد. *
80.گرايش دارد به اين‌كه در امور جنسي انحصارطلب و حسود باشد؛ به اشتغال‌خاطر دربارة خيانت واقعي يا خيالي گرايش دارد. *
81.مکرراً رویدادهای آسیب زای گذشته را دوباره تجربه و دوباره زنده می کند (مثلاً، از خاطرات مزاحم یا رؤیاهای تکرارشوندۀ مرتبط با آن حادثه رنج می برد؛ از رویدادهای کنونیِ مشابه، یا یادآورِ آن حادثه، به هراس می افتد و هول می کند. *
82.توانایی شنیدن چیزهایی را دارد که به لحاظ احساسی تهدیدآمیز اند (یعنی چیزهایی که باورهای قلبی، ادراکات، و درک فرد از خود را به خطر می اندازند) و قادر است آن ها را به کار گیرد و از آن ها بهره مند شود. *
83.باورها و انتظارات اش کلیشه ای یا قالبی به نظر می رسند، گویی از داستان ها یا فیلم ها گرفته شده اند. *
84.گرایش دارد با دیگران رقابت کند (هشیار یا ناهشیار). *
85.تمایلات هشیار همجنس گرایانه دارد (نمره متوسط در این کارت بر دوجنس گرایی دلالت دارد؛ و نمره بالا بر همجنس گراییِ صرف). *
86.گرایش دارد احساس شرمساری و حقارت کند. *
87.به سرعت گمان می کند که دیگران قصد آسیب رسانی به او یا بهره جویی از او را دارند؛ گرایش دارد از گفتار و رفتار دیگران نیات بدخواهانه برداشت کند. *
88.گرایش به این دارد که به حد کافی به نیازهای خود اهمیت ندهد؛ به نظر می رسد برای درخواست یا به دست آوردن آن چه سزاوارش است خود را محق نمی داند. *
89.به‌نظر مي‌رسد با تجارب درردناك گذشته‌اش كنار آمده است؛ در آن تجارب معنايي ‌يافته و از آن ها درس گرفته است. *
90.گرایش به احساس تهی بودن يا بی‌حوصلگی دارد. *
91.گرایش دارد از خود انتقاد کند؛ معیارهای بالایی برای خود وضع می کند که واقع بینانه نیستند و نقایص انسانی خود را تاب نمی آورد. *
92.فصیح و روشن سخن می گوید؛ خودش را در قالب کلمات به خوبی بیان می کند. *
93.به نسبت هوش و سن و سال اش، به نظر می رسد کمتر از حد انتظار دربارۀ زیر و بم های زندگی می داند؛ ساده لوح به نظر می رسد. *
94.زندگي جنسي فعال و رضايت‌بخشي دارد. *
95.در موقعیت های اجتماعی آسوده و راحت به نظر می رسد. *
96.گرایش دارد در دیگران ایجاد خصومت و بیزاری کند. *
97.گرایش دارد برای جلب توجه یا اعتنای دیگران، به شکلی افراطی از جذابیت های جسمانی اش استفاده کند. *
98.گرایش دارد از طردشدن یا رهاشدن، از سوی کسانی که به لحاظ احساسی برای اش مهم هستند، بترسد. *
99.به نظر می رسد فعالیت جنسی را با خطر تداعی می کند (مثلاً، با آسیب، تنبیه، آلودگی، و …)- هشیار یا ناهشیار. *
100.گرایش به تفکری انتزاعی و روشنفکرمآبانه دارد، حتی در اموری که اهمیتی شخصی دارند. *
101.عموماً در فعالیت های زندگی احساس رضایت و شادمانی می کند. *
102.یک هراس یا فوبیای معین دارد (مثل هراس از مار، عنکبوت، سگ، هواپیما، آسانسور، …). *
103.گرایش دارد در برابر انتقاد، با غضب یا تحقیر واکنش نشان دهد. *
104.به نظر می رسد نیاز اندکی به همنشینی یا تماس با دیگران دارد؛ اساساً نسبت به حضور دیگران بی اعتناست. *
105.گرایش دارد به این که از ترس خیانت، از اعتماد به دیگران اجتناب کند؛ انتظار دارد از آن چه می گوید یا انجام می دهد، بر ضد او استفاده شود. *
106.گرایش دارد کیفیت و شدت عواطف اش را متناسب با موقعیت پیش رو ابراز کند. *
107.گرایش به ابراز اغراق آمیز خصوصیات یا رفتارهایی دارد که به طور مرسوم با جنسیت اش همخوان است (به تعبیر دیگر، زنی با ویژگی های زنانۀ غلوآمیز یا مردی با ویژگی های مردانۀ غلوآمیز – زمخت و خشن- است). *
108.گرایش دارد آن قدر کم غذا بخورد که دچار کاهش وزن زیاد یا سوءتغذیه شود. *
109.گرایش به جرح خود دارد (مثل خودزنی – بریدن بدن با تیغ و چاقو و امثال آن- خودسوزی، …). *
110.گرایش دارد دلبسته، یا عاشق کسانی شود که به لحاظ احساسی در دسترس نیستند. *
111.توانایی درک و تشخیص دیدگاه های متفاوت را دارد، حتی در اموری که احساسات شدیدی برمی انگیزند. *
112.گرایش دارد نسبت به پیامدهای اعمال اش بی اعتنا باشد؛ به نظر می رسد احساس مصونیت و آسیب ناپذیری می کند. *
113.به نظر می رسد از این که سبب آسیب یا صدمه به دیگران شده است، احساس ندامتی تجربه نمی کند. *
114.گرایش دارد نسبت به دیگران نگاهی انتقادی داشته باشد. *
115.گرایش دارد هنگام عصبانیت چیزها را بشکند، یا [دیگران] را مورد حملۀ فیزیکی قرار دهد. *
116.گرایش دارد احساسات یا تکانه های غیر قابل قبول اش را به جای آن که در خود ببیند، در دیگران ببیند. *
117.هنگام آشفته حالی، ناتوان از تسکین دادن و آرامش بخشیدن خود است؛ برای نظم دهی به عواطف اش، محتاج شخصی دیگر است. *
118.گرایش دارد که تجربیات جنسی را نفرت انگیز و انزجارآور به شمار آورد. *
119.گرایش به بازداری و مقیَّد بودن دارد؛ برای اش دشوار است به خود اجاره دهد خواسته ها و تکانه های اش را بپذیرد و ابراز کند. *
120.دارای معیارها و اصولی اخلاقی ست، و تلاش می کند مطابق آن ها زندگی کند. *
121.خلاق است؛ قادر است به شکلی بدیع امور را ببیند یا با مسائل روبرو شود. *
122.محل زندگي‌اش مشخص و ثابت نیست (مثلاً محل سکونتش موقتي، گذرا، يا نامشخص است؛ ممكن است تلفن يا نشاني ثابتي نداشته باشد). *
123.گرایش دارد به شکلی انعطاف ناپذیر به عادات روزمره بچسبد، و در صورت تغییر آن ها نگران و ناراحت شود. *
124.گرایش دارد از ترس خجالت زدگی و تحقیرشدگی، از موقعیت های اجتماعی اجتناب کند. *
125.ظاهر یا طرز رفتارش به نظر عجیب و غریب می آیند (مثلاً، سر و وضع، بهداشت، حالات بدنی، تماس چشمی، ریتم گفتار، …به شکلی عجیب و «غیرعادی» به نظر می رسند). *
126.به نظر می رسد دامنۀ هیجانات اش محدود است. *
127.گرایش دارد احساس کند مورد سوءفهم، سوءرفتار، یا قربانی شدن قرار گرفته است. *
128.در مورد یافتن عشقی آرمانی و بی عیب و نقص خیال پردازی می کند. *
129.در برابر صاحبان قدرت موضعي متعارض دارد (مثلاً شايد احساس كند بايد اطاعت كند، طغيان كند، متقاعد كند، پیروز شود، شكست دهد، و…). *
130.نحوۀ استدلال یا تجارب ادراکی اش به نظر عجیب و غیرمتعارف است (مثلاً، ممکن است به استنتاج های به ظاهر دل بخواه بپردازد؛ ممکن است در رویدادهای معمولی پیام های پنهان یا معانی ویژه بیابد). *
131.برای اش دشوار است به خود اجازه دهد هیجانات به شدت لذت بخش را تجربه کند (مثل شوق و شعف، شادمانی، غرور، …). *
132.مايل است روابط جنسی متعددی داشته باشد؛ بی‌بند و بار است. *
133.گرایش به خودپسندی، تکبر، یا بی اعتنایی به دیگران دارد. *
134.گرایش به رفتاری تکانشی دارد، بدون توجه به عواقب آن. *
135.ترس های بی اساسی از ابتلا به بیماری های جسمانی دارد؛ دردها و ناراحتی های عادی را نشانه های بیماری می شمارد؛ خودبیمارانگار است. *
136.گرایش به خرافاتی بودن دارد، یا به پدیده های جادویی یا فوق طبیعی باور دارد (مثل طالع بینی، تارو [فال ورق]، رمل و اسطرلاب، ادراک فراحسی [حس ششم]، «هاله»، انرژی درمانی و…). *
137.نشانه هایی از تمایلات یا خواسته های ناهشیارِ همجنس گرایانه در او دیده می شود (مثلاً، ممکن است شدیداً از همجنس گرایی بیزار باشد [= هوموفوبیک]، یا شاید نشانه هایی از تمایل ناآگاه به شخصی از جنس موافق در او دیده شود). *
138.گرایش دارد به هنگام پریشان حالی، دچار دگرگونی و گسستگیِ ذهنی شود (مثلاً، خودش یا دنیا به نظرش غریبه، ناآشنا، یا غیرواقعی می آیند). *
139.گرایش دارد کینه به دل بگیرد؛ ممکن است توهین و بی احترامی مدتی طولانی در ذهن اش باقی بماند. *
140.دارای انحراف جنسی یا فتیش است؛ بايد شرايط سفت‌و‌سخت و بسيار شخصي و نامتعارفي برقرار شود تا بتواند به‌لحاظ جنسي ارضا شود. *
141.در همانند‌‌سازي با جريانات اجتماعي يا سياسي چنان افراط مي‌كند كه به‌نظر متعصب و افراطي مي‌آيد. *
142.گرایش دارد به این که مکراراً تهدید به خودکشی کند یا ژست آن را بگیرد، یا به قصد «کمک خواهی»، یا به منظور کنترل و بازی دادنِ دیگران. *
143.گرایش دارد فکر کند که تنها کسانی قدر او را می دانند، یا تنها با کسانی باید ارتباط داشته باشد که آدم های بلندمرتبه، والامقام، یا به نحوی «خاص» هستند. *
144.گرایش دارد خود را شخصی منطقی و معقول بشمارد، که از تأثیر هیجانات برکنار است؛ ترجیح می دهد به گونه ای رفتار کند که گویی هیجانات نامربوط یا کم اهمیت اند. *
145.گفتار معمولاً غیرمستقیم، مبهم، پراکنده، نامربوط، و … است. *
146.گرایش دارد دیگران را کسل کند (مثلاً، ممکن است بی وقفه، بی احساس، یا دربارۀ موضوعات بی اهمیت حرف بزند). *
147.گرایش به سوءمصرف الکل دارد. *
148.نسبت به انگیزه ها و اعمال و… خود، بینش روان شناختی اندکی دارد؛ نمی تواند تجارب خود را به طرق متفاوت تفسیر کند. *
149.گرایش دارد احساس کند شخصی مطرود و بیگانه است؛ احساس تعلق واقعی نمی کند. *
150.گرایش دارد به نحوی اغراق آمیز، خود را با اشخاص قابل تحسین همانند سازی کند؛ گرایش دارد در نقش فردی ستایشگر یا «مرید» ظاهر شود (مثلاً نگرش ها، باورها، طرز رفتار،… دیگران را در خود جذب می کند). *
151.به‌نظر می‌رسد گذشته را به شکل رشته‌ای از رویدادهای نامرتبط با هم تجربه می‌کند؛ از ارائۀ شرحی منسجم از داستان زندگی خود ناتوان است. *
152.گرایش دارد رویدادهای ناگوار را سرکوب یا «فراموش» کند، یا خاطرات آن ها را چنان تحریف کند که قابل شناسایی نباشند. *
153.روابط بین شخصی گرایش به ناپایداری، آشفتگی، و تغییر سریع دارند. *
154.گرایش دارد واکنش های افراطی در دیگران ایجاد کند یا احساسات شدیدی در آنان برانگیزد. *
155.گرایش دارد در توصیف تجارب اش کلی گویی کند؛ در ارائۀ جزئیات مشخص ناتوان یا بی میل است. *
156.تصور او از بدن اش تحریف شده یا مغشوش است؛ خود را بدقیافه، کریه، منزجرکننده، و… می شمارد. *
157.گرایش دارد هنگام برانگیختگی شدید هیجانی، نامعقول شود؛ ممکن است در کارکرد معمول اش نزولی چشمگیر دیده شود. *
158.به‌نظر مي‌رسد از تعهد به رابطة عشقي بلندمدت مي‌ترسد. *
159.گرایش دارد نیازش به مراقبت، آرامش، صمیمیت، و… را انکار یا تکذیب کند، یا چنین نیازهایی را غیرقابل قبول شمارد. *
160.روابط و دوستی های نزدیک ندارد. *
161.گرایش به سوءمصرف داروهای غیرمجاز دارد. *
162.احساسات یا باورهای متناقضی را بیان می کند، بی آن که این ناسازگاری آزارش دهد؛ نیاز چندانی به برطرف کردن یا آشتی دادن عقاید متضاد ندارد. *
163.به نظر می رسد قصد «تنبیه» خود را دارد؛ موقعیت هایی ایجاد می کند که به ناخشنودی می انجامند، یا فعالانه از موقعیت هایی که موجب لذت و رضای خاطر اند، اجتناب می کند. *
164.گرایش دارد سخت گیر، یا (به لحاظ اخلاقی) متعصب باشد. *
165.گرایش دارد آرزوها یا احساسات ناپذیرفتنی را، با تبدیل آن ها به متضادشان، تحریف کند (ممکن است به شکلی افراطی ابراز توجه یا محبت کند، در حالی که نشانه هایی از خصومت ناهشیار در او دیده می شود؛ از امور جنسی منزجر است، در حالی که نشانه هایی از توجه یا برانگیختگی ناهشیار در او دیده می شود). *
166.گرایش دارد که میان مهار بیش از حد و مهار ناکافیِ نیازها و تکانه ها در نوسان باشد (به بیان دیگر، نیازها و آرزوها را به نحوی تکانشی و بی توجه به عواقب آن ها ابراز می کند، یا آن ها را تکذیب می کند و عملاً هیچ ابرازی را جایز نمی شمارد). *
167.همزمان، هم محتاج دیگران است، و هم آن ها را پس می زند (مثلاً، حرص صمیمیت و محبت می زند، اما گرایش دارد وقتی به او محبت و صمیمیت نشان داده می شود، آن را پس بزند). *
168.با میل واقعی به کشتن خود دست به گریبان است. *
169.از این می ترسد که به یکی از والدین‌اش (یا جانشین آن ها)، که نسبت به او احساسات منفی شدیدی دارد، شبیه شود؛ شايد تلاش خیلی زیادی بکند تا از نگرش‌ها يا رفتارهاي آن شخص اجتناب يا آن‌ها را طرد كند. *
170.گرایش به تضادورزی و لجبازی دارد، یا به سرعت مخالفت می کند. *
171.به نظر می رسد از تنها ماندن می ترسد؛ ممکن است برای اجتناب از تنهایی به هر کاری دست بزند. *
172.درخلال نزديكي جنسي يا اقدام به آن دچار نوعي كژكاري جنسي مي‌شود (مثل ارگاسم ديررس يا واژینيسم در زنان، و ناتواني جنسي و انزال زودرس در مردان). *
173.گرایش دارد که چنان در جزئیات غرق شود که جنبۀ بااهمیت موقعیت را نادیده بگیرد. *
174.از خود توقع دارد که (مثلاً، از لحاظ ظاهری، دست آوردها، عملکرد، و…) “بی عیب و نقص” باشد. *
175.گرایش به وظیفه شناسی و مسئولیت پذیری دارد. *
176.گرایش دارد که افکار، احساسات، یا صفات شخصیتی خود را با دیگران اشتباه بگیرد (مثلاً، ممکن است برای توصیف خود و دیگری از تعابیری یکسان استفاده کند، معتقد باشد که هر دو دارای افکار و احساساتی همسان اند، دیگری را «جزئی از» خود بداند، و…). *
177.مكرراً ديگران را از تعهدش به تغيير کردن متقاعد مي‌كند اما دوباره رفتار غیرانطباقیِ پیشین‌اش را از سر می‌گیرد؛ گرایش دارد دیگران را متقاعد ‌کند که «این بار واقعاً با دفعات قبل فرق می کند». *
178.به این احساس اشتغال‌خاطر دارد که، به طرزی جبران ناپذیر، کسی یا چیزی را از دست داده است (مثل عشق، جوانی، شادکامی، و…). *
179.گرایش به پرانرژی و اجتماعی بودن دارد. *
180.تصمیم گرفتن برای اش دشوار است؛ گرایش دارد مردد باشد یا در مواجهه با انتخاب ها دچار تردید گردد. *
181.گرایش دارد کسانی را به عنوان طرف رابطۀ جنسی یا عاشقانۀ خود انتخاب کند که از لحاظ سنی، شأن و موقعیتِ (اجتماعی، اقتصادی، فکری، و…)، تناسبی با او ندارند. *
182.گرایش به کنترل کردن دارد. *
183.دارای بینش روان شناختی ست؛ قادر است خود و دیگران را به شکلی ظریف و غنی درک کند. *
184.اظهارات کلامی اش با عواطف یا با پیام های غیرکلامی همراه آن ها، ناهماهنگ به نظر می رسند. *
185.گرایش دارد خشم شدید و نامناسبی نشان دهد، که با موقعیت پیش رو نامتناسب است. *
186.براي‌اش مشكل است كه احساس محبت‌ و تمایل جنسي‌اش را به شخصي واحد معطوف كند (مثلاً ديگران در نظرش يا محترم و شرافتمند اند، يا شهوت انگیز و تحریک کننده، اما نه هر دو با هم). *
187.گرایش دارد در خصوص فعالیت ها یا علائق جنسی اش احساس گناه یا شرمساری کند (هشیار یا ناهشیار). *
188.زندگي كاري‌اش به‌نظر آشفته و بي‌ثبات است (مثلاً برنامه‌هاي كاري‌اش به‌نظر همواره موقتي، زودگذر، يا نامشخص است). *
189.گرایش به ناخشنودی، افسردگی، یا نومیدی دارد. *
190.به نظر می رسد خود را ممتاز و محق می داند؛ انتظار دارد با او به نحوی ویژه برخورد شود. *
191.هیجان ها گرایش دارند که به سرعت و به شکل پیش بینی ناپذیری تغییر کنند. *
192.گرایش به دغدغۀ بیش از حد نسبت به قواعد، روال، ترتیب، سازماندهی، زمانبندی، و… دارد. *
193.فاقد مهارت های اجتماعی ست؛ گرایش دارد به لحاظ اجتماعی رفتاری ناشیانه، یا نامناسب داشته باشد. *
194.سعی می کند با بازی دادن و کنترل احساسات دیگران، به آن چه می خواهد برسد. *
195.گرایش دارد به مرگ و مردن اشتغال خاطر داشته باشد. *
196.قادر است در پیگیری اهداف و آرزوهای اش، معنا و رضایت خاطر بیابد. *
197.گرایش دارد در جستجو یا برقراری روابطی بین شخصی باشد که در آن نقش مراقب، نجات دهنده، یا محافظ دیگری را بر عهده دارد. *
198.فصیح و روشن سخن نمی گوید؛ در بیان خودش در قالب کلمات توانایی محدودی دارد. *
199.گرایش دارد منفعل و فاقد قاطعیت باشد. *
200.قادر است روابط دوستانۀ صمیمی و پایداری برقرار کند که با حمایت متقابل و در میان گذاشتن تجارب با یکدیگر، همراه است. *